یه هفته ندوستم چطور گذشت...
از خدا میخوام همه اون کسایی که تو این یه مدت کوتاه که برام مث یه قرن گذشت پیشم بودن ،همشونو سالم و سلامت نگهداره...
خودشون بدون اینکه بدونن داشتن بهم کمک میکردن...
امشب من یکیو که وضعش از من خرابتر بود فک کنم بعد چند ماه کاری کردم که لبخند بزنه...
البته خودم پیشش نبودم ولی از طرز نوشتن پیام هاش فهمیدم...
اون شخص خیلی برام با ارزشه.....
فک نکنم اینجاها بیاد و به این وبلاگ سر بزنه...
ولی بازم از خدا عاجزانه خواهش میکنم باهاش همراه باشه...دیگه از این امتحانا ازش نگیره که طاقتشو نداره...
یبار یکی انقد مشکلاتش بهش فشار آورده بود که روزای آخر داشت کفر میگفت...
هرچی گفتم مانی بس کن خدا تورو خیلی دوس داره که این امتحانارو ازت میگیره...خدا میخواد زیاد باهاش حرف بزنی و کمک بخوای...ولی تو مخش فرو نرفت که نرفت...اون یه نابغه بود ولی قدرشو هیشکی ندونست...هرچی از کلش میگذشت زود به من میگفت و منم از حرفاش چیزی نمیفهمیدم...هنوزم E-mail هاشو راجع به طرح هاش دارم ولی هیچوقت نمیذارم کسی از روشون کپی کنه و بنام خودش ثبت کنه...
آخرشم پیام داد که مریم حلالم کن...اولش نمیفهمیدم منظورش چی بود ولی بعدا.....
مانی رفت...ولی اون مشکلات حل نشدن...
خیلی زود تصمیم گرفت...جوون بود یا بهتره بگم هنوز بچه بود....ولی فراز و نشیب های زندگیش دیگه طاقت فرسا شده بودن...درکش میکردم...شاید منم اگه جای اون بودم همون کارو میکردم...
به هر حال...
باید به بودن ها دیر عادت کرد و به نبودن ها زود...
آدم ها نبودن را بهتر بلدند!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
نظرات شما عزیزان:
یه دوست
ساعت14:09---21 دی 1391
خب مریم جون چرا ناراحت میشی یه شوخی کوجولو بود!!1همه بونین مریم مثل این نیس هه هه هه هههههه...... پاسخ:به جان مادرم ناراحت نشدم....
یه دوست
ساعت15:01---17 دی 1391
خوب سمانه معلومه که مث مریمه پهناش از ارتفاعش بیشتری . هه هه هههههههههه پاسخ:نه عزیزم اشتباه نکن اون که تو میگی یکی دیگس...خدارو شکر ارتفاع من بلنده...
فائزه
ساعت20:23---16 دی 1391
فقط همین؟فقط تو و متالیکا هستین؟ سایت قبلی که خیلی بهتر از این بود !!! چرا از دستش دادی؟؟به هر حال موفق باشی!! پاسخ:بله...
سمانه
ساعت20:17---16 دی 1391
setare
ساعت18:47---15 دی 1391
حالا میگی جیکار کنیم؟؟؟بخندیم یا گریه کنیم؟ پاسخ:هرکدومو دوس داری....
یه دوست
ساعت10:16---15 دی 1391
سلام مریم جون وبلاگ قشنگی داری ولی نمیدونم چرا بعضی وقتا لیوان و از سمت خالیش معنی میکنی مخصوصا در مورد دختر یعنی...
به نظر من دختر بودن یعنی:
چشم و چراغ خونه
دختر بودن یعنی یکی یه دونه ی بابا
دختر بودن یعنی رحمت نه نعمت
رحمت بودن یعنی ازلی نه چند روزه دنیوی
دختر بودن یعنی عشق
عشق بدون دخترا که اصلا معنی نداره
در ضمن اون حرف مامان هم که دم در وای نستا به نظر من یعنی همه تون برید پی کارتون من دخترم و به هر کسی نمیدم مریم جون خاستی یه بار هم لیوان و بر عکسش کن از طرف پرش بنویس
موفق باشی... پاسخ:مرسییییییییییییییییییییییییی عزیزدلم....ممنون
|